ماهی صفت خود را متولد شیراز ،سال 38 معرفی کرد .اصالتا اصفهانی است اما در شیراز به دنیا آمده و سال های نوجوانی و جوانی اش را در سه راه آذری تهران گذرانده و در حال حاضر هم ساکن سعادت آباد است.

همسرش پرستار است، سر ماجرای مریضی اش  سال 60 با وی آشنا شده و در سن 22 سالگی با او ازداج کرده است.دو فرزند دارد .

 

 پسرش 29 و دخترش 28 ساله.گفتگوی پیش رو سوالات کابربران شفاف است که ماهی صفت بی هیچ پرده ای به آنها پاسخ می دهد.

 

 

-دوستان زیادی از شما پرسیدند این همه جوک رو از کجا می آورید؟

راستش من با نگاه متفاوتی به همه چیز نگاه می کنم .پیامک ها ،برنامه های مختلف  و حتی جوک هایی که از بقیه می شنوم همه را جمع آوری میکنم روی آنها کار می کنم،بعد از کلی بالا و پایین کردن می بینم که بیشتر به خصوصیات کدام شهر و قومیت می آید بعد با لهجه ان شهر تعریف می کنم.در ضمن آنچه که مهم خود جوک نیست بلکه نوع بیان آن است.

-از قوم و لهجه حرف زدید ،افراد بسیاری از شما گلایه کردند که چرا به قومیت ها توهین می کنید و هموطنان لر هم در این زمینه گلایه های زیادی از شما داشتند ،چه پاسخی دارید؟

من کاملا مخالف حرف این دوستان هستم و هیچ گاه به هیچ شخص و قومیتی توهین نکردم ،من اگرچه بنا بر اقتضا و خواست مردم با آنها شوخی می کنم ولی هیچ گاه  توهینی نکردم.ضمن اینکه من در همه مراسم ها از حضار اجازه می گیرم و بعد از مراسم هم از همه عذر خواهی میکنم تا اگر کسی هم از دست من ناراحت شده،رفع کدورت شود.در ضمن در خصوص هموطنان لر هم من همیشه ارادت خاصی نسبت به آنها داشتم ودارم و از خوش قلبی و ساده دلیشان سخن گفتم.

جالب است بدانید که من پیامگیری دارم که دوستان از شهر ها و قومیت های مختلف تماس می گیرند و جوک های شهر خودشان را برای من می گذارند و بسیاری از این لطیفه هایی که من استفاده می کنم خود هموطنان لر برای من گذاشته اند.

-در کنار سوال بالا اشخاص بسیاری هم پرسیدند چرا برای کردها کم لطیفه می گویید ،از آنها می ترسید؟

نه اصلا این طور نیست من نسبت به دوستان کرد بسیار هم ارادت دارم ،متاسفانه در مورد این دوستان یا شهرهایی که زیاد در مورد آنها جوک نمی گویم لطیفه های زیادی پیدا نکردم و جود ندارد ،شاید به زودی از خجالتشان در بیایم.

-برخی پرسیدند شما از سید کریم و علی بابا که پیش ترها به نوعی کار شما رو انجام می دادند خبری دارید ؟

بله جناب سید کریم که در حال حاضر در آمریکا به سر می برند و خیلی شرایط جسمی و روحی مناسبی ندارند ،آقای علی بابا هم چند سالی است که به رحمت خدا رفته اند.

-آیا شما الگوی خاصی داشتید و از کسی الگو برداری کردید؟

نه واقعا من هیچ الگویی که مشوق من برای روانه شدن به این سمت باشه نداشتم.جوک گفتن و خنداندن مردم از همان کودکی تو خون من بود .

-کاربران بسیاری از شما پرسیدند که شما مشابه های خارجی هم دارید؟

کسانی که مثل من ایرانی باشند ،چند نمونه ای هست پرویز حساس در آمریکا و یه نفر دیگه هم هست که در وین.

-خیلی ها دوست داشتند ،بدانند بزرگترین آرزوی شما چیست؟

من دو تا آرزو دارم یه آرزوی شخصی و برای خودم که دوست دارم بچه هایم بعد از ازدواجشان از ما جدا نشوند و همه با هم باشیم دومین آرزوم هم برای مردم خوب کشورم است ،یه روز در یک روزنامه خواندم که ایران مقام 98 شادی در بین کشورهای جهان را دارد از آن روز به این آرزو فکر کردم که کاش این جایگاه به زیر 10 برسد.

-برخی پرسیدند با توجه به این که کمدین های بسیاری در انتهای عمرشان با افسردگی مواجه شدند  آیا شما از این مسئله هراسی ندارید؟

من قطعا می گویم نه،چون من به خدا اعتقاد راسخی دارم و این اعتقادات به من کمک می کند،چندی پیش شنیدم آقای مستربین معروف دچار افسردگی است و در یک کلینیک بستری شده؛ به ایشان ایمیلی زدم که دوست عزیز سعی کن ارتباطات خود را با خدا پررنگ تر کنی.من معتقدم باورها و اعتقاداتم همیشه به من آرامش می بخشد.نکته دیگری هم که وجود دارد این است که من فقط روی صحنه یک کمدین نیستم و این خوی همیشه و همه جا پشت سن و حتی در صف نانوایی هم با من است و این به من کمک بسیاری می کند.

-شغل و حرفه اصلی شما چیست و به چه کارهای دیگری مشغول هستید؟

حرفه اصلی و کار من همین خنداندن مردم است و حرفه دیگری ندارم.پیش از این چند دهه قبل تولیدی پوشاک داشتم که در حال حاضر دیگر در آن زمینه فعالیتی ندارم ،کارهایی در خصوص کتاب های نماز که به کوکان اهدا می شود انجام می دهم در همین راستا هم اسمم به عنوان رکورددار بالا ترین اهدا کننده کتاب در بخش ترجمه فارسی گینس ثبت شده است.یک کتاب هم به تازگی با موضوع اس ام اس های قرآنی چاپ کردم.

-برخی از شما گلایه کردند که چرا در بخش های محروم برنامه برگزار نمی کنید؟

این طور نیست .اتفاقا برنامه های بسیاری داشتم اما دو نکته وجود دارد اول اینکه باید متولیانی پیدا بشوند که با ارشاد و مقدمات لازم دیگر ، هماهنگی کنند تا من بتوانم در آن شهر برنامه داشته باشم. دوم اینکه در مورد خیلی از برنامه ها هم به دلیل کمبود فضا و غیره اطلاع رسانی چندانی صورت نمی گیرد و دوستان در جریان قرار نگرفته اند.

 

-دوستی از شما پرسیده که نماز می خوانید و برای دوستانی که این فریضه را به جا نمی آورند چه توصیه دارید؟

بله من نماز می خوانم و نماز در زندگی من جایگاه ویژه ای دارد.البته من تنها به دید مذهبی و وظیفه به نماز نگاه نمی کنم .نماز آرامش بسیاری به من و زندگی من می دهد.به دوستانی که هم احیانا در این امر سستی می کنم توصیه نه بلکه خواهش می کنم این فرضیه الهی را جدی بگیرند.

-دوستانی پرسیدند که شما جانباز و برادر شهید هستید؟

نخیر من متاسفانه این سعادت رو نداشتم و در ضمن اصلا برادر ندارم.ولی همان طور که بارها گفتم عاشق بچه های جبهه و جنگ هستم ومعتقدم بالاتر از هنر این عزیزان وجود ندارد.

-چرا انگشت یکی از دست هایتان دچار مشکل شده؟

انگشت دست من سال 46 لای زنجیر موتور پدر خدا بیامرزم ،وقتی تو محله سه راه آذری زندگی می کردم گیر کرد و قطع شد .

-دوستانی پرسیدند که شما قصد ندارید کاندیدای ریاست جمهوری بشوید؟

نه ،هرگز مطمئن هستم اگه روزی به من بگویند که تو بدون انتخابات به این سمت انتخاب شدی و همین الان پاشو برو ساختمان ریاست جمهوری ،این کار رو نخواهم کرد چون اعتقادم این هست که در حال حاضر بهترین و والا ترین کار را انجام می دهم و دوست ندارم در سمتی باشم که شاید کسی روزی از دستم برنجد.

-شخصی پرسیده آیا شما پیامی از آیت الله هاشمی رفسنجانی داشته اید؟

پیامی تا به حال نبوده اما ایشان می دانند که من گاهی صدای ایشان را تقلید می کنم .در ضمن بنده به ایشان ارادت خاصی دارم.

-کمدین مورد علاقه شما کیست؟

در ایران مرحوم ارحام صدر که خیلی دوست داشتم مسئولین دولتی روز فوت ایشان  را روز کمدی و کمدین نام گذاری کنند.از کمدین های خارجی هم جری لوییز.

-تا به حال شکایتی ازطرف شخص و یا مسئول خاصی داشتید؟

چندین بار جسته و گریخته شکایاتی داشتم.یک بار در تبریز که قضیه مفصلی داشت و برخی می خواستند از آن بهره برداری سیاسی کنند و یک بار هم یک شخص از کرمان.یکی دو بار هم از اطرفیان شخص رئیس جمهور اخطارهایی داشتم که البته خود ایشان مشکلی با این قضیه نداشتند ولی مثل معروف است که می گوید شاه می بخشد ،وزیرش نمی بخشد!

-دوستان خواستند یه خاطه جالب که شما حسابی ضایع شدید و خنده دار است تعریف کنید؟

زمانی که در کار پوشاک بودم روزی در مغازه دوستم بودم که تلفن زنگ زدو من هم برداشتم و با صدای زنانه جواب دادم.خانمی که پشت خط بود و از قضا همسر دوست من هم بود پرسید شما کی هستید و من هم از همه جا بی خبر گفتم همسر ابراهیم آقا.خلاصه این دوشت ما حسابی دست به پاچه شده بود از من کمک خواست تا مشکلی که خودم پیش آورده بودم حل کنم.من هم به همراه دوستم به در منزلش رفتیم و زنگ زدیم. پای آیفون وقتی همسر دوستم جواب داد با همان صدای زنانه گفتم هوو جان آمدم دم در با هم دو کلام اختلاط کنیم.همسر دوست من هم چماق به دست اومد دم در که بنده خدا وقتی من و همراه شوهرش دید از خجالت وا رفت!

-جناب ماهی صفت سوالات بسیار است و وقت کم ،ما بیشتر سوالات دوستان که عمومیت داشت و تکرار شده بود را از شما پرسیدم خودتان در انتها حرف آخر را با کاربران شفاف که بسیارهم  از این موضوع اسثقبال کردند ،بگویید؟

در آخر تنها یک کلام مخلص همه مردم الخصوص شفافی ها و کاربرانش هستم .واقعا از همه دوستان چه آنهایی که اظهار لطف کردند و چه آنهایی که انتقاد داشتند سپاسگذارم .من پیامگیری دارم (22373030-09191955918-22374040)دوستان خیلی زنگ می زنند و به من لطف دارند .چند روز پیش دوست آذری برای من پیغام گذاشته بود و فکر می کنم حسن ختام جالبی برای این مصاحبه باشد.(با لهجه آذری می گوید:) آقای ماهی صفت ما شما رو خیلی دوست داریم و امیدوارم تا عمر دارید زنده باشید.ولی خداییش این همه صدا رو از کجایتان در می آورید؟